مجتبی مقصودی؛ ماندانا تیشه یار؛ عبدالامیر نبوی
دوره 11، شماره 41 ، فروردین 1389، ، صفحه 189-196
چکیده
کشور ایران همواره برای کارشناسان و علاقهمندان به مسائل تاریخی و فرهنگی خاورمیانه، جذابیت و اهمیت خاصّی داشته است؛ زیرا واژة «ایران» از معدود واژگانی است که مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی ...
بیشتر
کشور ایران همواره برای کارشناسان و علاقهمندان به مسائل تاریخی و فرهنگی خاورمیانه، جذابیت و اهمیت خاصّی داشته است؛ زیرا واژة «ایران» از معدود واژگانی است که مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی، و یا دورهای خاص از تاریخ و فرهنگ دارد. اگرچه تمدن ایرانی مانند سایر تمدنها فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته و شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بوده است، گویی نوعی پویایی هویتی، ضامن پایایی آن گشته و سبب پیوستگی این تمدن با همسایگانش شده است. شاید جالب توجه باشد که بسیاری از تحولات و رویدادهای حوزه تمدنی ایران نیز فراتر از مبارزه و رقابتهای سیاسی صرف داخلی یا منطقهای بوده و به طرز شگفتانگیزی با مقولة فرهنگ و هویت گره خورده است. بازخوانی رویدادهایی چون دستاندازی روسیة تزاری به خاک ایران و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای به این کشور، جدایی هرات از ایران، انقلاب مشروطه، و واکاوی ریشهها و بازتابهای نظری هر یک از این موارد، نکات مهمی را در این زمینه به یاد میآورد؛ بنابراین بررسی هرچه بیشتر و گستردهتر ویژگیهای ایران، و هویت ایرانی به طور خاص، موضوعی صرفاً تاریخی و مربوط به گذشته نیست، بلکه تمرکز بر پدیدهای زنده است که همچنان برای حفظ پویایی و توان زایش خویش تلاش میکند.
روشن است که توجه به ابعاد گوناگون تمدن و فرهنگ ایرانی، چه در داخل کشور و چه خارج از آن، در سالهای اخیر رشد و گسترش فراوان داشته و در کنار انتشار کتابها و مقالههای تحقیقی بیشمار دربارة این موضوع، همایشهای تخصصی چندی نیز با محور تمدن و فرهنگ ایرانی برگزار شده است. نقطة مشترک بسیاری از آثار پدید آمده در این حوزه، آن است که از یکسو دریافت علمی قانع کنندهای از ارتباط میان فرهنگ و تمدن ایرانی گذشته و امروز به دست میدهند، و از سوی دیگر برداشتی تا حد ممکن واقعی از توان تولید فرهنگی ایران و دستاوردهای آن برای دنیای کنونی را میسر مینمایند. اینگونه دریافت و برداشت، آشکارا، نیازمند فراتر رفتن از باورهای عمومی و الگوهای رایج، و بهرهگیری از نگاهی تحلیلی و منتقدانه میباشد؛ بنابراین رشد و گسترش آثاری از این دست ـ و نه نوشتههایی که صرفاً دربردارندة ستایش گذشتهای طلایی یا توصیف آیندهای خیالی است ـ میتواند در تداوم و بالندگی تمدن ایرانی به کار آید، جایگاه ایران را در عرصههای گوناگون ارتقا بخشد و بهویژه زمینهای مناسب برای تعامل منطقی با سایر تمدنها و فرهنگها را فراهم آورد. اهمیت این نکته در آن است که تعامل و دادوستدهای تمدنها و فرهنگها نقش مؤثری در گسترش و پالایش آنها دارد و البته بعید است که امروزه بتوان محققی را پیدا کرد که بر این مسأله تأکید نکند.